صفحه اصلي انجمن سايتثبت نامآرشيو نقشه سايتطراح قالب تماس با ما
عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آمار سايت

رمز عبور را فراموش کردم ؟
آمار مطالب
کل مطالب : 654
کل نظرات : 2
اعضاي سايت : 0

وضيعت آنلاين
افراد آنلاين : 1 نفر

آمار بازديد
بازديد امروز : 1,526 نفر
بارديد ديروز : 209 نفر
ای پی های امروز: 73 نفر
ای پی های ديروز : 109 نفر
بازديد هفته : 2,232 نفر
بازديد ماه : 3,756 نفر
بازديد سال : 23,514 نفر
بازديد کلي : 120,439 نفر
موضوع : مقاله و تحلیل ,

پس از بیانیه دیروز #محمد_خاتمی، حالا شاید محمدعلی ابطحی جواب گلایه‌ خود را گرفته باشد که چرا نامه‌های خاتمی به مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) پاسخی نگرفته است. نمی‌شود هم خدا را خواست و هم خرما را؛ نمی‌شود روی مرز حق و باطل حرکت کرد و به وقت منفعت، گاه این سو خزید و گاه آن سو و نامش را حرکت اصلاح‌خواهانه گذاشت. از قضا این حرکت زیگزاگی اوج محافظه‌کاری است. محمد خاتمی روز گذشته بیانیه‌ای به مناسبت روز دانشجو (۱۶ آذر) منتشر کرد که نکات قابل تاملی دارد، بی آنکه در مورد خود خاتمی نکته جدیدی بتوان از آن استنباط کرد. خاتمی سال‌هاست همین است. مهم‌ترین بخش بیانیه خاتمی را باید همان جایی دانست که می‌نویسد «اینک که جامعه با شعار زیبای زن زندگی آزادی حرکت خود را به سوی آینده بهتر نشان می دهد، بگونه ای کم سابقه و شاید بی سابقه فرهیختگان، استادان، نخبگان و دانشجویان را در اصل حرکت حاضر می‌بینیم.» شعاری که خاتمی آن را «زیبا» و نشانه «حرکت جامعه به سوی آینده بهتر» می‌داند، فارسی‌شده شعار کردهای تجزیه‌طلب است؛ «ژن، ژیان، ئازادی». کلمات خوب وقتی در معنایی دیگر بکار می‌رود یا وقتی نماد یک گروه، یک حرکت یا یک جریان سیاسی می‌شود، بار معنایی دیگری می‌گیرد و خاتمی می‌داند این شعار در چه معنایی بکار می‌رفته و می‌رود. با این عبارات، خاتمی پیوستگی خودش با جریان آشوب اخیر در کشور را اعلام می‌کند. او یک روزه این بیانیه را ننوشته است و بی‌راه نیست اگر احتمال دهیم دو نامه را با هم نوشته است، یکی را برای دفتر رهبری فرستاده و یکی را در پوشه نگه داشته که اگر پاسخ دلخواه از آن سو گرفته نشد، این طرف را داشته باشد و از آنجا رانده و از اینجا مانده نشود! آن روزها هم که پیک‌هایی از کوفه به مکه می‌رفت و نامه‌های کوفیان به حسین ابن علی علیه‌السلام را می‌برد، همزمان نامه‌هایی از کوفه به دمشق و برای یزید ابن معاویه لعنة الله علیهما می‌رفت و شهید آوینی در «#فتح_خون» نکته دقیقی می‌آورد که «متأسفانه تاریخ متن همه آن نامه‌ها را که به مكه و دمشق فرستاده شده و نیز نام امضاکنندگان آن را، برای ما ضبط نكرده است. اگر چنین اسنادی را در دست داشتیم، مطمئناً می‌دیدیم که گروهی بسیار به خاطر محافظه‌کاری و ترس از روز مبادا زیر هر دو دسته از نامه‌ها را امضا کرده‌اند.» چنین حرکتی فقط مصداق همان ضرب‌المثلی است که با دو کلیدواژه «توبره» و «آخور» به ذهن می‌آید. خاتمی می‌خواهد هم سمپات‌های برانداز را و هم نظام را با هم داشته باشد و از هر دو پلی برای به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان بسازد و اینگونه هر دو را می‌بازد. این سو رهبری بارها تلویحی از او خواسته‌اند ظلمی را که سال ۸۸ و نیز در همین ماجرای اخیر به نظام کرده است، جبران کند و او نخواسته شفاف و صادق باشد و آن سو، براندازان به سانتیمانتالیسمی که خاتمی، آن هم صرفاً در حرف و بیانیه جاری می‌کند، قانع نیستند و فریب موج سواری او را نمی‌خورند. اینگونه است که او هم خدا را از دست می‌دهد و هم خرما را؛ و هم پل رسیدن به قدرت را نساخته، تخریب می‌کند. این سرنوشت وسط‌بازهایی است که خود را «اصلاح‌طلب» می‌نامند. خاتمی بعید است جرات کند به میان همین دانشجویان اقلیتی برود که حرکت و حضور آنها در اتفاقات اخیر را به نام همه دانشجویان مصادره و تحسین کرده است. آنهایی که براندازی و مقابله با اصل نظام برایشان هدف حرکت سیاسی شده است و همان را هم به فحاشی رکیک آلوده‌اند، برایشان خامنه‌ای و خاتمی و رئیسی و روحانی یکی‌ست و وقتی فریاد می‌زنند «آخوند باید گم بشه» محمد خاتمی را استثناء نکرده‌اند. او تجربه حضور در میان براندازان که نه، اما در میان دانشجویان رادیکال اصلاح‌طلب را دارد و همان روز دانشجوی سال 83 وقتی صدای شعارهایشان علیه خاتمی بالا رفت، دیگر از این اداهای اصلاح‌خواهانه خبری نبود و خاتمی صریح، تند و با فریاد تهدیدشان کرد که «کاری نکنید بدهم بیرون‌تان کنند، آدم باشید!» حالا چه شده است، به مسئولان دیگر که رسید، فحاشان رکیک، آدم شده‌اند؟! خاتمی سوار بر اعتراضاتی شده است که از آن او نیست؛ چه آنکه او در بزنگاه انتخاب میان نظام و براندازان نظام، در ادامه همه این سال‌های ۸۸ تاکنون، ترجیح داد وسط باز باشد و حالا نامه‌اش به رهبری بی جواب می‌نامد و دفاعش از دانشجویان برانداز هم صرفاً تیترهای زیبایی برای رسانه‌های اصلاح‌طلب می‌سازد و مورد استقبال براندازان قرار نمی‌گیرد. او از همه سو رانده و مانده است، چون همه از «نفاق» حس تنفر دارند. مولوی زیبا حال امثال او را وصف می‌کند: دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن باده خاص خورده‌ای جام خلاص خورده‌ای بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

زمان ارسال:پنجشنبه 17 آذر 1401 نویسنده:محسن سیلانی بازديد:74
مطالب مرتبط
ارسال نظر براي اين مطلب

کد امنیتی رفرش

طراحی و کدنویسی قالب از : ابزار وبنیرو گرفته از : رزبلاگ

جست و جو

نویسندگان وبلاگ
آرشیو